| |
تکمیل جاده تنکابن - الموت - قزوین که به کوتاه شدن مسافت بین استان های مازندران و قزوین منجر می شود ، تنها با تعامل و همکاری دستگاه های اجرایی مرتبط با این طرح امکان پذیر خواهد بود.به گزارش سایت الموت من،طرح راه اصلی تنکابن - الموت – قزوین که پیشنهاد آن در سفر رهبر معظم انقلاب در سال 82 مطرح و با اعلام موافقت نامه طرح در سال 86 عملیات اجرایی مرحله نخست آن از قزوین آغاز شد ، در مجموع شامل 6 قطعه است که با احداث آن شهرستان تنکابن در استان مازندران به بخش الموت از توابع شهرستان قزوین متصل می شود. |
هر جور تو صلاح بدانی ما بالای سر میگذاریم
2- حرف میزنُنم دردت کنه یه روزی مردت کنه
حرفی میزنم که به تو بر بخورد و روزی تو را مردی کند
3- نه بیل بزیم نه پایه انگور بُخُردم دار سایه
دیگری کار کرد و من سود بردم
4- حرف زنی دل خوشه خانه خُراب
کسی که زیاد حرف میزند دل خوش است اما خانه او نا مرتب است
5-بهاری هوا، زن و مردی دعوا
6- دو تا کیوانی خاک درِ تا زانی
اگر در خانه ای دو زن باشد در آن خانه تا زانو خاک می نشیند
7-شهر کوران میشی یه چشمِتِ دَبست
اگر در شهر کورها میری یک چشمت را ببند ؛ معادل فارسی
آن :خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو
8-رو باری رِ پَتِن مالِ چَسِن مال نی
رودباری ها (چهار محل شمس کلایه ،معلم کلایه ، اسطلبر و
عناده ) برای پختن غذا (یا هر چیز دیگر) ارزش قایل میشوند
ولی برای سرد شدن غذا (خنک شدن) صبری نمیکنند و
ارزشی قایل نمی شوند
9-دتر بداشتیُم به این عزیزی بشو عظیم دتری کنیزی؟
دخترم را به عزیزی نگه داشتم حال برود کنیز دختر عظیم بشود؟
10-یه کوه باید خُراب بِبو تا یه دره پُر آبو
باید کوهی خراب شود تا اینکه دره ای پر شود
11-گِوو پوساکوردیُم دمش بماندی
کار را تمام کرده ام فقط آخرش مانده است/گوو:گاو
12-غذا سیرابیُم فقط لوکی سر رو میخوام سنگ بنیُم
از غذا سیر شده ام فقط کمی میخواهم نان روی غذا بخورم
لوک:علف چیده شده که روی هم گذاشته شده باشد(مردم معتقد
اند بعد از خوردن غذا باید کمی نان بخورند تا زود گرسنه
نشوند)
13-بزِکِی بسته رو نِین واز کن رقصشه بین
بز کوچک را منگر که آرام است اگر او را آزاد کنی بسیار
شلوغ میشود ، معادل فارسی آن:فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین
چه تیزه
14-حرفی میان حرف نِزِن سفیدی میان زرد نزن
اگر وسط حرف دیگران حرف بزنی مانند این است که (در
بافتنی،گلیم و...)میان رنگ سفید رنگ زرد را بزنی ؛ در کل
به این معنی است که اکیدا نباید وسط حذف دیگران حرف
بزنی
15- قد قدش ایجه ایه مرغانش جای دیگه
کار را برای کس دیگری (جای دیگری)انجام می دهد اما
غرغرش را نزد ما می کند
16-کاه تیِی نُبو کاه انبار خا تیی بو
غذا برای تونبود (ولیمه ای بود) شکمت که برای تو بود (باید
کمتر میخوردی)کاربرد این وقتی است که کسی زیاد در
مهمانی ها غذا میخورد و دلدرد می گیرد
17-سگ بیته رومام مینه آدم بیته رومان نمینه
اگر انسان را سگ گاز بگیرد بعد از مدتی خوب میشود اما
اگر انسان به او زخم زبان بزند دیگر خوب نمیشود
18-کسی مایی مرثیه رو وایر نمینه
هیچ کس به حرف ما گوش نمی دهد
19)درختی مینشانم دیره وقتی زیر سایه اش نشینم روز سختی
امروز کاری میکنم و آینده پاداشش را خواهم دید
20)داریم خوریم نُداریم خُوان دِ بینیم
تا وقتی که داریم می خوریم هر وقت نداشته باشیم آن را در
خواب می بینیم (اصل این ضرب المثل کوچنانی است که در
روستا های دیگر هم رواج دارد)
21) می یَسی تا قاف ، می خُسی تا ناف
این ضرب المثل برای نشان دادن کوتاهی قد گیاهی( مثلا
گندم) به کار میرود که این بوته آنقدر کوتاه است که وقتی
می ایستی تا مچ پا میرسد و اگر بخوابی تا روی شکم تو
میرسد
22) شو سیاه گو سیاه
این ضرب المثل زمانی کاربرد دارد که تشخیص دو چیز از
هم سخت است اصل ضرب المثل می گوید که گاو سیاهی در
هنگام شب گم شده و چون هر دو سیاه هستند نمیشود گاو را
یافت
اَلَموت نام منطقه ای در استان قزوین است که خود متشکل از دو بخش الموت غربی و الموت شرقی در رشتهکوههای البرز، واقع در شمال شرقی یکی از بخشهای شهرستان قزویندر استان قزوین، جنوب مازندران و گیلان، باختر طالقان و خاور رودبار زیتون قرار دارد. عمده شهرت این منطقه به علت وجود دو دژ الموت و لمبسر در آن است. قابل توجه کسانی که علاقمندند الموت را ببینند خیلیها بر اثر تعریف دیگران از منطقه الموت، دوست دارند به الموت سفر کنند و متأسفانه گاهی بدون مشورت اقدام به سفر میکنند و پس از ان عده ای از دشواری سفر یا تطابق نداشتن با تعاریف گله میکنند. به همین خاطر لازم است توضیحاتی دربارهٔ الموت و سفر به ان داده شود تا با آگاهی و آمادگی عازم الموت شوند: برخلاف تصور عموم الموت یک روستا یا یک محله کوچک نیست بلکه دره ای طویل وسط رشته کوههای البرز است که تقریباً از پشت کلاردشت و طالقان آغاز شده و تا پشت کوههای رامسر و کلاچای و دیلمان ادامه دارد و انتهای این دره به منجیل رودبار زیتون میرسد. این منطقه مشمول بیش از صد روستاست و ارتباط این روستاها اکثراً توسط جادههای کوهستانی و صعب العبور است و گاهی از روستایی به روستای دیگر ساعتها راه است با اتومبیل. زیباییهایی که در تبلیغات و تصاویر میبینید از جای جای متفرق این منطقه میباشد، جاهای بکری که گاه برای رفتن به هر نقطه میبایست یک روز وقت گذاشت. معروفترین نقطه گردشگری الموت، قلعه الموت است که از قزوین حدود ۲ ساعت با اتومبیل راه است و یک قلعه تاریخی بر فراز کوهی بلند است و شاید رفتن به این سفر برای دیدن یک قلعه برای عام مردم باارزش نباشد و گله مند شوند از سفر به الموت. در کل منطقه الموت برای تیپهای خاصی جذاب و زیباست. برای عاشقان تاریخ، کوهستان و کوهنوردان سفری پرهیجان، رفاه کم و نیازمند به طاقت و قدرت نسبتاً زیاد تقریباً امکانات رفاهی الموت تنها در نزدیکی قلعه میباشد و اقامت طولانی مدت و همراه زن و بچه کمی سخت است و نیازمند تدابیر قبل از سفر است. از ابتدای پاییز تا انتهای فروردین نیز این منطقه سرد است و پوشش گیاهی نیز در این فصول سبز نیستند. توصیه میگردد در اولین سفر به الموت حتماً در رانندگی بسیار احتیاط کنید و با اتومبیلی با وضعیت فنی مناسب بروند زیرا جادههای الموت دارای شرایط بسیار خاصی هستند که اکثراً غیر بومیها تجربه چنین جاده ای را ندارند ضمناً در اقامتهای شبانه میبایست مواظب حیوانات وحشی نیز بود زیرا در این منطقه حیواناتی از قبیل خرس، پلنگ، کفتار و گرگ وجود دارند و احتیاط واقعاً الزامی است امیدوارم بعد از مطالعه این توضیحات و تصمیم عزیمت به الموت از زیباییهای این منطقه بکر و عجیب لذت ببرید و ضمناً حافظ طبیعت زیبا باشید.
نام
این منطقه چنانچه حمدالله مستوفی در نزهةالقلوب نوشته تا قرن هفتم هجری با عنوان رودبار معرفی میشد تا این که با آمدن حسن صباح به آن جا و رواج فرقه اسماعیلیه و فعالیت خداوندان الموت، نوشته شد رودبارالموت و خوانده شد الموت.
الموت کلمهای است مرکب از دو واژه «آله» و «اموت». نویسنده برهان قاطع این کلمه را به فتح الف و لام بر وزن «جبروت» میداند و مینویسد:
«نام قلعهای است مشهور که مابین قزوین و گیلان واقع است و آن را به سبب ارتفاعی که دارد آله آموت گفتندی یعنی عقاب آشیان چه «اله» عقاب و «آموت» آشیان باشد.»
برخی نیز آموت را چنانچه در زبان تاتی مردم الموت وجود دارد، به معنای آموخت گرفتهاند و از آن به این تعریف رسیدهاند: عقاب دست آموز.
عدهای هم اشاره به این میکنند که بن مایه کلمه الموت، ارموت، ارمود، امروت، اربو و امبرود (نوعی گلابی) است و از آنجا که در زبان تاتی گاهی «ر» به «ل» تبدیل میشود مثل «برگ» (بلگ)، پس الموت همان ارموت است که «ر» به «ل» تبدیل شدهاست. محققان بر این نکته متفقالقولند که الموت نام مصطلح منطقه کوهستانی شمال قزوین و جایی است که خداوندان الموت، قلعههای تاریخی این منطقه را مقر و پایگاه تبلیغ آیین اسماعیلیه قرار داده بودند. این منطقه در طول تاریخ از «رودبار» به «رودبار و الموت» تغییر کلمه پیدا کردهاست، پس از مدتی «رودبار الموت» به بخشی گفته شد که قلعه حسن صباح (در گازرخان) در آن قرار دارد و «رودبار محمدزمان خانی» یا «خشکه رودبار» به منطقهای که قلعه لمسر (لمبه سر یا لمه در یا لمبسر) در آن جاست اما در آخرین تقسیمات کشوری منطقهای که قلعهٔ گازرخان (قلعه نظامی حسن صباح) در آن است رودبار الموت شرقی و منطقهای که قلعه لمبسر (قلعه سیاسی و زندان حسن صباح) در آن است رودبار الموت غربی خوانده میشود.
الموت در تقسیمات جغرافیایی
منطقه بزرگ الموت در تقسیمات جغرافیایی کشوری اخیر ایران به دو منطقه الموت شرقی و الموت غربی تقسیم شدهاست. رودبارالموت شامل دو بخش میشود که عبارتاند از:
· بخش رودبار الموت شرقی به مرکزیت معلمکلایه
· بخش رودبار الموت غربی به مرکزیت رازمیان
رودبار الموت شرقی از شمال به دهستانهای دو هزار و سه هزار تنکابن، از شرق به قله شاه البرز و طالقان، از جنوب به زیاران و آبیک و از غرب به رودبار الموت غربی محدود میشود. رودبار الموت غربی نیز از شمال به مرز استانهای مازندران و گیلان از شرق به الموت شرقی و از جنوب به شهرستان قزوین محدود میشود.
· از روستاهای توریستی، معروف و بزرگ الموت میتوان به روستای گازرخان،روستای هیر، روستای وشته، روستای زرآباد، روستای اندج، روستای کوچنان، روستای یوج، کُمنی و ویار و … را نام برد
مردم
بنابر سرشماری مرکز آمار ایران، جمعیت بخش الموت قزوین در سال ۱۳۸۵ برابر با ۱۲۱،۸۸۶ نفر بودهاست.متاسفانه جمعیت الموت در سال1395براساس سرشماری رسمی به عدد34،597 نفر رسیده است.
الموتیها تات هستند و به زبان تاتی سخن میگویند. زبان رایج در کوهستان جنوب گیلان که گستره منطقه کوهستانی اشکور تا علیآباد منجیل و از شمال تا سراوان رشتو شمال قزوین و کوههای غرب مازندران را در بر میگیرد.
الموت در فرهنگ جهانی
نام سرزمین الموت را در آثار هنرمندانی از دیگر کشورها نیز میتوان دید.
چند نمونه از آثار هنری در رابطه با الموت:
· رمانی به اسم الموت در سال ۱۹۳۸ توسط نویسنده اسلوونیایی ولادیمیر بارتول به رشته تحریر درآمده است. این رمان به عنوان مشهورترین محصول ادبیات اسلوونی شناخته میشود.
· نویسنده آمریکایی جودیت تار مجموعه رمانهایی را با موضوعیت الموت به رشته تحریر درآورده است.
· الموت شهر پرنسس تامینا در فیلم شاهزاده ایران: ماسههای زمان معرفی شدهاست.
ﺁﻳﺎ می ﺩﺍﻧﺴﺘﻴﺪ ﺍﮔﺮ ﭼﻨﺪ ﺧﺮﭼﻨﮓ ﺭﺍ حتی ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﺍی ﺭﻭ ﺑﺎﺯ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﻴﺪ ، ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﺟﺎ ﺑﺎقى می ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺟﻌﺒﻪ ﺧﺎﺭﺝ نمی ﺷﻮﻧﺪ؟
ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺧﺮﭼﻨﮓ ﻫﺎ می ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﺭاحتی ﺍﺯ ﺟﻌﺒﻪ ﺑﺎﻻ ﺑﺨﺰﻧﺪ ﻭ ﺁﺯﺍﺩ ﺷﻮﻧﺪ! ﺍﻳﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ نمی ﺍﻓﺘﺪ، ﺯﻳﺮﺍ ﻃﺮﺯ ﺗﻔﻜﺮ ﺧﺮﭼﻨگى ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﭼﻨﻴﻦ ﻛﺎﺭی ﻧمىﺩﻫﺪ
ﻭ ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺁﻧﻜﻪ یکی ﺍﺯ ﺧﺮﭼﻨﮓ ﻫﺎ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺑﺎلاى ﺟﻌﺒﻪ ﺑﺮﻭﺩ، ﺧﺮﭼﻨﮕﻲ ﺩﻳﮕﺮ ﺁﻥ ﺭﺍ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﻣﻲ ﻛﺸﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ، ﻫﻴﭻ ﻳﻚ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﻧمى ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﺑﺎﻻی ﺟﻌﺒﻪ ﺑﺮﺳﺪ ﻭ ﺁﺯﺍﺩ ﺷﻮﺩ . ﻫﻤﻪ ﺁﻧﻬﺎ مى ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺁﺯﺍﺩ ﺷﻮﻧﺪ؛ ﺍﻣﺎ ﺳﺮﻧﻮﺷتى ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺗﻚ ﺗﻚ ﺁﻧﻬﺎﺳﺖ ﻣﺮﮒ ﺍﺳﺖ.
اﻳﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎى ﺣﺴﻮﺩ ﻧﻴﺰ ﻣﺼﺪﺍﻕ ﺩﺍﺭﺩ ، ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻴﭽﮕﺎﻩ ﻧمى ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺭ ﺯﻧﺪگىﺷﺎﻥ ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻧﻴﺰ ﺍﺯ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﺑﺎز مى ﺩﺍﺭﻧﺪ .
ﺣﺴﺎﺩﺕ، ﻧﺸﺎﻧﻪ اى ﺍﺯ ﺿﻌﻒ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﺍﺳﺖ . ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺍﻳﻦ ﺧﺼﻴﺼﻪ ﺍى ﻫﻤﮕﺎنى ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﻲ ﺣﺴﺎﺩﺕ، ﺑﺨشى ﺍﺯ ﺧﺼﺎﻳﺺ ﻳﻚ ﻣﻠﺖ ﺷﻮﺩ، ﺑﻪ ﻣﻌﻀلى ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ .ﺩﺭ ﺁﻥ ﺻﻮﺭﺕ، ﺍﻳﻦ ﺣﺴﺎﺩﺕ ﻫﻤﮕﺎنى ، ﻧﺘﺎﻳﺞ ﻓﺎﺟﻌﻪ ﺁﻣﻴﺰى ﺩﺭ پى ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ، ﺯﻳﺮا ﺑﺎﻋﺚ ﺗﺒﺎهى ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺁﻥ ﻣﻠﺖ ﻳﺎ ﻛﺸﻮﺭ مى شود